کفش‌های تا به تا

ساخت وبلاگ
یوسف، ای گمشده در بی سر وسامانی ها!این غزل خوانی ها، معرکه گردانی هاسر بازار شلوغ است،‌ تو تنها ماندیهمه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسیدبس که در حق تو کردند مسلمانی هاهمه در دست، ترنجی و از این می رنجیکه به نام تو گرفتند چه مهمانی هاخواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده امای که تعبیر تو پایان پریشانی هاعشق را عاقبت کار پشیمانی نیستاین چه عشقی است که آورده پشیمانی ها؟"این کفش‌های تا به تا...
ما را در سایت کفش‌های تا به تا دنبال می کنید

برچسب : برسانید,کنعانی, نویسنده : 4unread0 بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 1:38

شاهد مرگ غم انگیز بهارم، چه کنم؟ ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم؟ نیست از هیچ طرف، راه برون شد ز شبم زلف افشان تو گردیده حصارم، چه کنم؟ از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند سخت دلبسته این ایل و تبارم، چه کنم؟ من کزین فاصله، غارت شده ی چشم توام چون به دیدار تو افتد سر و کارم، چه کنم؟ یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟ سیدحسن حسینی کفش‌های تا به تا...
ما را در سایت کفش‌های تا به تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4unread0 بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 1:38

زنی به هیأت دوشیزه‌های دربار است که چشم روشن او قهوه‌های قاجار است مرا کشیده به صد سال پیش و می‌گوید: برای شاعر مشروطه، عاشقی عار است مرا کشانده به شیراز دوره‌ی سعدی خجالتم بدهد، بهتر از تو بسیار است دو چشم عطری او آهوان تاتار است زنی که هفت قدم در نرفته عطار است شبی گره شد و روزی به کار من افتاد زنی که حلقه‌ی موی طلایی‌اش دار است به گریه گفتمش از اشتباه من بگذر به خنده گفت که در انتقام، مختا کفش‌های تا به تا...
ما را در سایت کفش‌های تا به تا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4unread0 بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 1:38

روز و شب بر لب خود آیه ی لبخندی داشت
در فراوانی غم ها دل خرسندی داشت

عرش از روز ازل خانه ی او بود ولی
در شگفتیم که با خاک چه پیوندی داشت

از در قلعه بپرسید خودش خواهد گفت
فاتح قلعه چه بازوی تنومندی داشت

شرط توحید حقیقی ست ارادت به علی
هر که شد بنده ی مولا چه خداوندی داشت

مادرم در شرف مرگ فقط گفت: علی
پدرم موقع مردن به لبش پندی داشت...

که به این طایفه در هر دو جهان راغب باش
پسرم! طالب فرزند ابوطالب باش

احمد علوی

کفش‌های تا به تا...
ما را در سایت کفش‌های تا به تا دنبال می کنید

برچسب : طالب,فرزند,ابوطالب, نویسنده : 4unread0 بازدید : 112 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 21:58

خدا می خواست تا تقدیر عالم اینچنین باشدکسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشدخدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساختکه حتی ماورای دیده ی روح الامین باشدخدا می خواست از رخساره ی خود پرده برداردخدا می خواست تا دست خودش در آستین باشدعلیٌّ حُبّهُ جُنّه ، قسیمُ النّار والجَنّهخدا می خواست آن باشد، خدا می خواست این باشدعلی را قبل از آدم آفرید و در شب معراجبه پیغمبر نشانش داد تا حقّ الیقین باشدبه جز نام عل کفش‌های تا به تا...
ما را در سایت کفش‌های تا به تا دنبال می کنید

برچسب : امیرالمؤمنین,باشد, نویسنده : 4unread0 بازدید : 114 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 21:58